هویت بصری
یکی از نقشهای اصلی «برند» یا «تأثیر سازمانی» هر شرکتی را هویت آن شرکت بازی میکند.در بیشتر موارد، طراحی هویت بر اساس مصالح بصری که در شرکت، کاربرد داخلی دارد به همراه مجموعهای از قواعد (در یک دفترچهی راهنما) انجام می شود. این قواعد که هویت را میسازند معمولاً مشخص میکنند که هویت شرکت باید چگونه در رسانههای گوناگون اجرا شود؛ مثلا از راه تعریف پالت رنگ های تأیید شده، فونت ها، لیآوت ها، اندازهها و یا مواردی از این دست. این قواعد تضمینکنندهی پایدار ماندن هویت شرکت است که در عوض، برند را به عنوان کلیتی واحد، قابل بازشناسی میکند.
هویت یا «تصویر» شرکت از مواد بصری متعددی ساخته میشود: لوگو (نماد کل هویت و برند)، اوراق اداری (سربرگ، کارت ویزیت، پاکت، غیره)، ابزار بازاریابی (بروشور، تراکت، کتاب و وب سایت)، محصول و بستهبندی (محصول فروشی و بستهبندیای که با محصول ارائه میشود)، طراحی پوشاک (لباس های واقعی که کارمندان به تن میکنند)، طراحی تابلوها (برای فضای داخلی و خارجی)، پیام ها و اقدام ها (پیام هایی که از طریق راه های ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم مخابره میشوند)، سایر انواع ارتباطات (صدا، بو، لمسکردنیها و …) هر چیز تصویری که در حکم نمایندهی شرکت باشد. (مثلاً تقویم، ساعت، قلم و …)
همهی این چیزها هویت را میسازند و باید کلیت برند را پشتیبانی کنند. اما لوگو تمام هویت سازمانی و برند را در یک نشانهی قابل تمیز خلاصه میکند. این نشانه، چهرک (آواتار) و سمبل تجارت و در حکم کلیت واحد است.
هویت بصری بطور مشخص مربوط به بخش دیداری است که با حس بینایی انسان مرتبط است . در هویت سازی میتوان از هر کدام یک از حواس پنجگانه استفاده کرد. به عنوان مثال هویت سمعی ، به هویتی اطلاق میشود که شما تنها با شنیدن آن را شناسایی میکنید ، مانند ، موزیکی که هنگام روشن شدن یک موبایل میشنوید .
زیر مجموعه های هویت بصری
۱- هویت بصری (اهداف و افق ، رنگ سازمانی و… که همگی میتوانند در طراحی هویت بصری نقش داشته باشند)
۲- لوگو (نماد ، تصویر)
۳-رنگ بندی
۴- برند (زمینه فعالیت ، محصول)
هویت بصری
شامل تمام مواردی میشود که مخاطب با حس بینایی آن را شناسایی میکند ، مانند ” لوگو ، رنگ سازمانی ، ست اداری ، پترن و …” بنابراین میدانیم که هویت بصری ، لوگو و برند کاملا با یکدیگر متفاوت اند اما هریک در تکامل دیگری موثر است. به عنوان مثال ، رنگی (رنگ سازمانی) که برای لوگو استفاده میکنیم ، تکمیل کننده ی بخشی از ماموریتی ست که “لوگو” در نمایش هویت بصری به عهده دارد.
میتوان گفت که تمام این عناصر ، تکه های یک پازل هستند و باید در جای درست قرار بگیرند. البته این پازل یک پازل با تکه های تعریف شده و منظم نیست که فقط نیازمند چیدمان درست باشد . در طراحی عناصر هویت بصری که شامل ( لوگو ، ست اداری ، رنگ سازمانی و…) می شود گاهی باید از بین المان های نامرتبط و قطعات نامنظم به بهترین ساختار ممکن رسید.
لوگو
لوگو جزء کوچکی از طراحی هویت بصری برای یک برند محسوب میشود اما نقش بسیار پررنگی دارد به گونه ای که طراحی آن ، ساختار تمام اجزای هویت بصری را تحت تاثیر قرار خواهد داد. زمانی که طراحی لوگو به پایان میرسد طراحی دیگر اجزای هویت بصری براساس آن شروع خواهد شد. البته ترتیب مراحل طراحی دیگر اجزا میتواند ثابت نباشد اما طراحی لوگو قطعا اولین مرحله در طراحی یک پک کامل هویت بصری برای برند خواهد بود. لوگو به خودی خود بار بزرگی از نمایش هویت یک برند را به دوش میکشد بنابراین مهمترین بخش در طراحی هویت بصری محسوب خواهد شد. طراحی یک لوگوی اصولی و مرتبط با اهداف و افق سازمان ادامه مسیر طراحی هویت بصری را هموار خواهد کرد. لوگو یک عنصر برجسته در هویت بصری بشمار میرود که تغییر (نه بازسازی) آن در آینده با فراز و نشیب های زیادی روبرو خواهد بود.
برای فهمیدن چیستی لوگو، نخست باید درک کنیم که کارکردش چیست.کارکرد لوگو و … شناساندن است.لوگو با به کار گرفتن نشان، پرچم، سمبل یا امضا، شرکت را میشناساند. لوگو رأساً شرکت را عرضه نمیکند و به ندرت تجارت را توصیف میکند که البته در ایران این تناسب کاملاً برعکس است و به ندرت لوگوها کاری جز توصیف شرکت و تجارت مربوط میکنند. لوگو معنایش را از کیفیت آن چیزی میگیرد که سمبل آن است و نه بر عکس (وظیفهی لوگو شناساندن است، نه توضیح دادن) بطورخلاصه، معنای لوگو از شبیه به چه بودنش مهمتر است.
برای درک این مفهوم لوگوها را انسان فرض کنید. ما ترجیح میدهیم که با نامهایمان صدایمان کنند (علی، حسن، فرهاد) تا این که با توصیفاتی گیج کننده و فراموش شدنی مثل: «اون یارو مو بلنده که همیشه صورتی میپوشه». همین قضیه دربارهی لوگو هم صادق است. لوگو باید تجارت را به شکلی به یادماندنی و قابل تمیز بشناساند، نه آنکه به شکل تحت اللفظی توصیف کند تجارت چه کاری را انجام میدهد.
همچنین مهم است توجه داشته باشیم که لوگو تنها پس از آنکه دیگر به چشم آشنا بیاید میتواند انتظارات را از کارکرد خود برآورده کند؛ درست همان طور که ما باید اول نام افراد را یاد بگیریم تا بتوانیم آنها را بازشناسیم. در گاهی مواقع لوگو نیاز به ریدیزاین یا بازسازی مجدد جهت تاثیر گذاری بیشتر یا به روز شدن دارد.
پس یادمان نرود: لوگو، تجارت یا محصولی را در ساده ترین شکل قابل شناسایی میکند.
رنگ بندی
رنگ سازمانی بزرگترین بخش هویت بصری را در برمیگیرد و انتخاب دقیق و صحیح آن بسیار مهمتر از طراحی لوگو خواهد بود. این تفسیر از اهمیت لوگو و طراحی آن کم نمیکند ، اما رنگ سازمانی در هویت بصری بسیار بسیار حائز اهمیت است . شاید با تغییر لوگو در آینده بازهم بتوانید به جایگاه خود بازگردید اما تغییر رنگ سازمانی هرگز توصیه نمیشود. دلایل قابل توجهی در اینباره وجود دارد.
۱- مهمترین عنصری که مخاطب در نگاه اول (ناخودآگاه) به آن توجه می کند رنگبندی است.
۲- بخش بسیار وسیعی از هویت بصری را در برمیگیرد که شامل رنگبندی لوگو ، ست اداری ، تبلیغات محیطی و اینترنتی ، فرم اداری و … خواهد بود.
۳- رنگ بندی مهمترین عنصری ست که مخاطب حتی بدون دیدن لوگو میتواند به سرعت برند شما را با آن بیاد بیاورد.
۴- پراکندگی رنگ بندی در طراحی هویت بصری یک نقص بزرگ محسوب میشود ، رنگ بندی باید مرتبط و دایره ی آن حتی المکان محدود به یک یا دو رنگ باشد .
طراحی اوراق اداری نیز یک بخش مهم در هویت بصری است. معمولا مکاتبات رسمی بین شرکت ها و سازمان ها با این اوراق انجام میشود. در واقع یک زبان دیداری در تعاملات است که میتواند در جلب اعتماد بسیار موثر باشد. طراحی ست اداری خود از قواعد و اصولی پیروی میکند ، اما بخشی از آن که مربوط به هویت بصری میشود ، شامل ارتباط و هماهنگی بین رنگ ها ، الگو ها و… در طراحی آن است. معمولا از الگوهایی (پترن) در طراحی اوراق اداری استفاده میشود که بخشی از بسته ی هویت بصری یک برند را تکمیل میکنند . بهتر است این الگوها با درنظر گرفتن ساختار لوگو طراحی شود.
برند
مطمئناً برند موضوع سادهای نیست. کتابها و نشریات بسیاری دربارهی این موضوع نوشته شده است؛ اما در چند کلمه میتوان «برند» را شرکت، خدمات یا محصولی تعریف کرد که ادراک مشتری یا مخاطب “تشخص” برایش قائل شده است. بر این اساس باید اضافه کرد که طراح گرافیک نمیتواند برند «بسازد» و تنها مخاطب است که میتواند چنین کاری کند. کار طراح گرافیک شکل دادن به شالودهی برند است.
بسیاری از مردم بر این باورند که برند فقط تعدادی عنصر را در بر میگیرد (چند رنگ، چند فونت، یک لوگو، یک شعار (اسلوگان) و شاید هم موسیقی را بتوان به آن اضافه کرد) اما واقعیت برند بسیار پیچیدهتر است. میتوانیم بگوییم برند «تأثیر سازمانی» است.
مفهوم مرکزی و ایدهی بنیادین نهفته در داشتنِ «تأثیر سازمانی» این است که هر آنچه که یک شرکت انجام دهد، هر آنچه که مالک آن باشد و هر آنچه تولید کند، باید بازتاب ارزش ها و آرمانهای آن شرکت در حکم یک کلِ واحد باشد.
استمرار این ایدهی مرکزی (تأثیر سازمانی داشتن) است که شرکتی را ساختمان میبخشد، آن را به پیش میبرد و بیان میکند که شرکت نمود چه چیزی است و به چه باوری اعتقاد دارد و موجودیتش به چه دلیلی است؛ نه فقط تعدادی فونت و چند رنگ و لوگویی و شعاری
برای مثال بیایید نگاهی به شرکت معروف «اپل» بیندازیم. شرکت اپل، فرهنگ سازمانی انسانگرا و اخلاق سازمانی قدرتمندی را به نمایش میگذارد که مشخصهی آن ارادهگرایی و حمایت از مشارکت مفید در اجتماع است. این ارزش های تجارت در هر عملی که از آنها سر میزند کاملاً آشکار است، از محصولات نوآورانه و تبلیغاتشان گرفته تا خدماترسانی به مشتریان. اپل برندی است از نظر عاطفی انسانگرا، که واقعاً با مردم پیوند برقرار میکند. وقتی مردم محصولاتشان را میخرند یا از خدماتشان استفاده میکنند احساس میکنند که جزئی از برند هستند یا حتی فراتر، عضوی از قبیله. این پیوند عاطفی است که برند آنها را میسازد (نه محصولاتشان به تنهایی و یا لوگوی گازخوردهشان)
تفاوت بین هویت بصری و نام تجاری چیست؟
نام تجاری و هویت بصری برند، گاها به جای یکدیگر استفاده میشوند. اما بهتر است بدانید که این دو مفهوم دقیقاً مترادف نیستند:
هویت بصری مجموعهای از دستورالعملها است که برای استفاده عناصر بصری از جمله لوگو، رنگها، تصاویر، فونتها و موارد دیگر، یک بستر سازگار و هماهنگ ایجاد میکند.اما برندسازی نوعی استراتژی است که به فرایند ایجاد یک نام تجاری، از تعریف ارزشها و کهن الگوهای آن، تا توسعه استراتژی، صدای برند و ارتباطات، هویت بصری و موارد دیگر اشاره دارد.
چرا ایجاد هویت بصری برای شرکتها اهمیت دارد؟
هویت نام تجاری و جلوههای بصری برند همسو و درهم تنیده میباشند. برندسازی بدون هویت بصری کامل نمیشود و هویت بصری باید از دستورالعملها و علائم تجاری پیروی کند تا ثبات و اعتبار کسب کرده و کار تقویت شود. در ادامه دلایلی که چرا برند شما به هویت بصری نیاز دارد را بررسی میکنیم.
کارهایی که قبل از ساخت هویت بصری باید انجام دهید
به منظور ایجاد یک هویت بصری قوی، ابتدا باید چندین جنبه از تجارت خود را تعریف کنید تا روند کار و نتیجه نهایی مطلوبی داشته باشد.
۱. مخاطبان خود را بشناسید
هویت بصری یک برند با مخاطبان صحبت میکند. دانستن اینکه مخاطبان شما چه کسانی هستند، چه خواستههایی دارند و شخصیت آنها چگونه است به شما در ایجاد یک هویت بصری قوی کمک میکند. با کمی تحقیق و بررسی میتوانید متوجه شوید که چه عواملی باعث جذب مخاطب میشود و آنها تحت چه شرایطی شما را دنبال میکنند. علاوه بر این بررسی انتخابهای رقبا و واکنش مخاطبان آنها نیز میتواند به شما کمک کند تا هویت بصری موفقتری برای خود بسازید. برای اینکه برندی موفق و شناخته شده داشته باشید نیاز است که جامعه هدف خود را مشخص نمایید و باتوجه به آن هویت بصری خود را بسازید. به این منظور پیشنهاد میکنیم موارد زیر را در نظر بگیرید.
- سن
- جنسیت
- درآمد و سطح تحصیلات
- شغل
- سبک زندگی
- منافع مالی و اقتصادی
۲.هدف برند خود را مشخص کنید
به این فکر کنید که چرا چنین برندی را ایجاد کردید. هدف شما چیست و قصد دارید چه نیازهایی را برآورده کنید. اهداف بلند مدت برای برند خود مشخص کنید تا بینش ارزشمندی در مورد هویت بصری برند شما را ارائه دهد.
هنگام تأمل در این مورد، سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:
- چرا چنین خدمات را ارائه میدهید؟
- اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برند شما چیست؟
- نام تجاری شما و خدمات آن چگونه به مصرف کنندگان کمک میکند؟
- برند شما به چه رسالت، بیانیه و چشم اندازی پایبند است؟
- کدام عناصر بصری، مانند رنگ، تصویر و تایپوگرافی، هدف شما را منعکس میکند؟
بهعنوان مثال، برخی از فونتها ویژگیهای خاصی راجع به شخصیت و هویت برند را برجسته میکنند: فونتهای جسورانه و بدون serif احساس مدرن بودن را ایجاد میکنند و برای شرکتهای فناوری اطلاعات مناسب هستند. در حالی که فونتهای دست نویس عجیب و غریب، نشان دهنده وجهه شخصیتر کسب و کار است.
۳. احساس مخاطب را با داستان سرایی برانگیزید
بیان داستان برند و چگونگی شکل گیری آن یک ابزار قدرتمند است که به شما کمک کند با مشتریان خود رابطه احساسی برقرار کرده و یک استاندارد برای تصاویر خود تعیین نمایید. در واقع این موضوع به شما کمک میکند با مصرف کنندگان هدف به گونهای ارتباط برقرار کنید که برای آنها معنی دار و برای شما مفید باشد.
داستان برند بیان کننده ارزشها، تاریخچه و توسعه کسب و کار شماست و شما با بیان تجربههای خود به مخاطب کمک میکنید راحتتر و سریعتر با شما ارتباط برقرار نماید. برای گفتن داستان برندتان طوریکه پایهای برای هویت بصری برند شما باشد، سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:
- داستان برند شما چیست و چگونه میتوانید با مشتریان ارتباط برقرار کنید؟
- مشتریان پس از تعامل با نام تجاری شما و خواندن داستان آن چه احساسی باید داشته باشند؟
- چگونه میتوانید داستان برند خود و پاسخ احساسی مشتریان به آن را در هویت بصری خود اعمال کنید؟
پاسخ دادن به هر سه سوال (به ویژه سوال آخر) باید به سمتی برود که دوست دارید هویت بصری شما در آن مسیر باشد.
۴. اهداف و نقشهی هویت بصری نام تجاری خود را تعیین کنید
قبل از اقدام برای توسعه هویت بصری برند خود، باید بدانید که هویت بصری طیف وسیعی از پلتفرمهای خاص را که از نظر رویکرد در طراحی کارکردهای متفاوتی دارند را پوشش میدهد. هویت بصری روی پلتفرمهای زیادی مورد استفاده قرار میگیرد که از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تبلیغات
- بسته بندی
- بروشورها
- هویت سازمانی
- وب سایتها
- لباس فرم
- پروژههای دیجیتال
- اثار هنری
بسته به نوع هویت نام تجاری ممکن است بخواهید از متخصصان مختلف برای سیستم عاملهای متفاوت استفاده کنید.
بهعنوان مثال، طراح بصری برای لباسها، وب سایتها، بازیها، فیلمها و… آثاری طراحی میکند که مفاهیم به خوبی منتقل شود. طراح گرافیک فردی متخصص است که حرفهاش بیشتر با کار بر روی هویت برند مرتبط میباشد. این افراد تبلیغات، بسته بندی، نمایش تبلیغاتی، علائم، هویت شرکت و پروژههای دیگر را خلق میکنند. علاوهبر این طراح گرافیک باید بتواند مفاهیم را طوری منتقل کند که با احساسات مخاطب هماهنگ باشد.
یکی از مهمترین قسمتهای ایجاد یک برند، طراحی عناصر بصری است که با کسب و کار شما هماهنگ باشد و ارزشها و شخصیت آن را منتقل نماید.
۴ عنصر اصلی هویت بصری برای لوگوها چیست؟
یکی از مهمترین قسمتهای ایجاد یک برند، طراحی عناصر بصری است که با کسب و کار شما هماهنگ باشد و ارزشها و شخصیت آن را منتقل نماید. هسته اصلی این هویت بصری عبارت است از:
لوگو
لوگو نمایشی بصری از نام تجاری و نماد گرافیکی از کسب و کار شما و هویت آن است. لوگوی برند باید شامل تصاویری به یاد ماندنی باشد و در ذهن مخاطبان بماند. همچنین باید نشان دهد که کسب و کار شما چه میکند و چه اهدافی دارد. لوگو از اجزای هویت بصری است که میتواند با رشد کسب و کار شما تکامل یابد و میتواند شامل رنگ های تجاری ، نوع حروف و عناصر طراحی گرافیکی باشد.
سرمایه گذاری و صرف زمان و هزینه، در طراحی لوگو، باعث میشود وجهای حرفهای از لحاظ بصری بدست آورید. این موضوع کمک میکند در تمام پلتفرمها کسب و کارتان دارای ثبات و انسجام شود. یک لوگوی عالی، باید کاری کند که کسب و کار و نام برند به گونهای قابل تشخیص و متمایز از رقبا، در ذهن مخاطب نقش ببندد.
پالت رنگ
برای بیش از ۹۰ درصد از مصرف کنندگان رنگ برند نقش اساسی در جذب آنها برای خرید دارد. پالت رنگ باید متناسب با احساسات و پیامی باشد که برند میخواهد منتقل کند. شرکتهای مالی ممکن است از رنگ سبز استفاده کنند، در حالی که نقرهای، مشکی و طلایی برای مارکهایی که اقلام لوکس میفروشند مناسب است.
هنگام ارائه یک نام تجاری، توصیه میشود که مشاغل و طراحان برای نماد اصلی، فقط با یک رنگ شروع کنند و برای سایر بخشها محدوده مشابه آن رنگ را اعمال نمایند تا محتوایی یکپارچه و متناسب با اهداف خود در سیستم عاملهای مختلف داشته باشند.
رنگها بهعنوان عنصری جذاب و گیرا از هویت بصری برند، دارای مزایای زیر میباشند:
- رنگها کسب و کار شما را متمایز میکنند: لوگوی رقبای خود و رنگهایی که آنها استفاده میکنند را بررسی کنید، زیرا اینها معمولاً رنگهای اصلی مارک تجاری هستند. خوب فکر کنید که چگونه میتوانید رنگهای خاص خود را انتخاب کنید تا پالت شما برجسته و خاص شود. همچنین، رنگهای متمایز و یکپارچه میتوانند توجه را به خود جلب کرده و درهم ریختگی بصری را از بین ببرند.
- رنگها کسب و کار شما را مشخص میکنند: رنگ می تواند بسیار نزدیک با اهداف برند شما باشد. طبق یکی از تحقیقات، رنگ تا ۸۰ درصد باعث افزایش شناخت برند میشود.
- رنگ هم از لحاظ روانشناسی و هم از لحاظ استراتژی به کسب و کار شما کمک میکند: رنگها بر روحیه و نگرش افراد تأثیر میگذارد و پیامدهای احساسی دارند. رنگهای تجاری میتوانند بر نوع رفتار و خرید مردم تأثیر بگذارند. اگرچه فرهنگهای مختلف به رنگهای یکسان واکنش متفاوتی نشان میدهند. به همین دلیل ممکن است رنگهای شما برای بازارهای خاص نیاز به تغییر داشته باشد. با این حال، اکثر خدمات تجاری خریدهای بازتابی ندارند و انتخاب رنگ بیشتر یک موضوع استراتژیک در دنیای برندها است. بنابراین شاید بهتر باشد رنگی را انتخاب کنید که برند شما را از دیگران متمایز کند تا اینکه به دنبال ویژگیهای احساسی و نمادین آن باشید.
فونتها و تایپوگرافی
فونت و ترتیب متن، بر هویت بصری برند شما و نحوه اثرگذاری آن بر مصرف کنندگان تأثیر میگذارد. برندهای شناخته شده تمایل دارند تایپوگرافی خود را ساده نگه دارند. طراحان هویت بصری برندهای مطرح احساسات و شخصیتی را که هر نوع فونت و حروف منتقل میکند را در نظر میگیرند.
سبک تایپوگرافی، وزن خط، خمیدگیها و فاصله بین حروف، شخصیت برند را منعکس و مشخص میکنند. نامهای تجاری که با حروف بزرگ و بدون فونت serif نوشته میشوند، احساس بصری بسیار متفاوتی را در حروف کوچک serif ایجاد میکنند.
علاوهبر این، فونتهای بدون serif که با فضای سفید و تصاویر تمیز احاطه شدهاند بسیار مجلل، مدرن و مینیمالیستی به نظر میرسند. جفت کردن فونت های serif با تصاویری که به همان اندازه سنتی به نظر میرسند، میتواند در نهایت بسیار سفت و بدون شخصیت به نظر برسند.
عکاسی و تصویرسازی
عکاسی از برند شامل مجموعهای از تصاویر است که نشان دهنده تجارت شما میباشد و عنصر دیگری را برای هویت بصری آن ارائه میدهد. عکاسی باید با بقیه هویت برند شما، یعنی رنگها، لوگوها و پیامهای شما مطابقت داشته باشد. عکاسی از برند میتواند شامل عکسهایی از محصولات کسب و کار شما، تیم شما، فضای کار و سایر موارد مرتبط با کسب و کارتان باشد.
مزایای عکاسی
- نمایش بصری از خود، کارکنان و فضای تجاری شما باعث میشود که مصرف کنندگان بیشتر با شما ارتباط برقرار کنند.
- عکاسی با کیفیت بالا و حرفهای مشتریان بالقوه را جذب میکند. زیرا آنها میفهمند که کسب و کار شما بسیار جزئیاتگرا، سازگار و دارای زیبایی شناسی خوب است.
- عکاسی تعامل را افزایش میدهد: حدود ۶۵ درصد مدیران تجاری معتقدند که عکاسی و سایر عناصر بصری مانند تصاویر و فیلمها برای انتقال داستان برند نوعی کلید طلایی میباشند. اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر بیاندازید بهتر متوجه این موضوع میشوید. پستهایی که دارای تصویر بودند بیش از مقالاتی که فقط حاوی متن بودند مورد توجه کاربران قرار گرفتهاند.